یه طفلکی وسط حیاط دانشگاه

ساخت وبلاگ
اقا من دلم برای هرچی جمعست تنگ شده ...
مثل این دختر طفلکیا نشستم پای سیستمم اونم وسط حیاط دانشگاه ...
دورو برم پر از دختر پسرای دانشجوست که من عجالتا حتی نگاشونم نکردم ...
تمام صندلیا پر بودند و من مجبور شدم روی صندلی بشینم که گرمای افتاب کفشم بسوزون ...
چه انرژی اینجا در جریان ، صدای خنده های ریز و بلند دخترااا ، زوج به زوج بچه ها که کنار هم حرف میزنن ، میخندن و ... از همه ی اینا که بگذریم باید بگم تقریبا استاد راهنمام انتخاب کردم و الانم هارد تحویلش دادم که برام فایل بریزه، امیدوارم هر چه زودتر تکلیفش روشن بشه ...
یه زمانی گفتم که ۴شنبه ها بیکارترین روزای هفتم محسوب میشه ولی از اونجا که چرخ دنیا هیچ وقت یه جور نچرخیده باید تصحیح کنم که این روزها ۴شنبه هام شلوغترین روزای هفتم محسوب میشه ، از ۱۰ صبح تا ۷ کلاس دارم که امروز اولین شلوغیش تجربه میکنم برای همین با لبتابم که دیروز باطریش به دستم رسید تنهایی خلوت کردم تا تایمای بین کلاسی بگذره !!
پدر پولدار پدر بی پول ...رابرت کیوساکی...
ما را در سایت پدر پولدار پدر بی پول ...رابرت کیوساکی دنبال می کنید

برچسب : طفلکی,دانشگاه, نویسنده : 8nargesbano2 بازدید : 263 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 6:04